در مطب دکترجون ...
پسرک نازم امروز من و تو باهم رفتیم پیش دکتر جون ... این روزهای آخر بارداری مامانی هفته ای یکبار باید بره دکتر . دکتر جون ما را معاینه کرد و طبق معمول صدای قلب خوشگلت رو واسه مامانی گذاشت ... دوباره حس شعف همیشگی اومد تو دلم و کلی قربون صدقه ات رفتم و کیف کردم دکتر جون برگه معرفی نامه ی بیمه تکمیلی و بیمارستان رو برامون نوشت و فردا هم مامی باید بره برای تست بیهوشی، همه چیز کم کم داره آماه میشه تا روز موعود بیاد تو بیای تو بغلم ... دلم میخواد زودتر اول بهمن بشه و تو به دنیا بیای تا من و بابایی بوست کنیم و فشارت بدیم عمه فتانه هم از سفر برگشت عمه جونی کلی استرس دا...