آرسن آرسن ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

آرسن نگو، قند و عسل ...

آرسن جون 14 ماهه شد ...

1392/12/20 14:58
نویسنده : مامان الی
1,068 بازدید
اشتراک گذاری

 امروز آرسن جون 14 ماهه شد و دقیقا دو ماه از تولد یک سالگی اش گذشت ... ده روز هم بیشتر

به بهار نمانده ، امسال دومین عید پسرکمون است و من بیشتر از هر زمانی به عید سال گذشته فکر

می کنم ، به روزهایی که آرسن کوچک و ناتوان  یه گوشه دراز می کشید و فقط بلد بود بخوابد،شیر

بخورد و گریه کند... پسرم باورم نمی شود اینقدر بزرگ شدی؛  لباسایت یکی یکی  برایت کوچیک می

شوند و من با یک بغض غریبی اونا رو برای یادگاری کنار می گذارم...

این ماه هم پر از خاطرات ریز و درشت بود.

اولین باری که آرسن به یه جشن عروسی رفت عجب تیپی هم زده پسرک ما:

هفته درختکاری هم مامانی و بابایی و آرسن جون با دوستان کوهنوردشون رفتند و یه عالمه درخت

کاشتند آرسن جون هم  به کمک مامان یه نهال توسکای خوشگل کاشت :

 

این جا هم آرسن و نی نی های دیگری که در این برنامه شرکت کرده بودند در چادر به خواب رفته اند  

 

اولین باری که آرسن جون دریا رفت سیزده بدر سال 92 بود که یه نوزاد دو ماهه بود تو بغل در

خواب ناز .  بعد از اون بارها و بارها دریا رفت اما این اولین باری بود که در کنار ساحل دریا با

پاهای خودش قدم زد و به عظمت دریا نگریست و با دستهایش شن های نرم رو لمس کرد :

راستی خبر آخر اینکه بعد از کلی درد و خارش لثه و ناله و ... دندان سوم فک پایین آرسن جون هم تشریف آوردند ... به افتخارشتشویق

 

پسندها (1)

نظرات (5)

ماری
21 اسفند 92 13:05
ماشااله به این آقا پسر خوشتیپ و ماجرا جو ایشاله سال 93 رو هم با شادی و سلامتی شروع کنه و به پایان برسونه بوس به روی ماه این مادر و پسر دوست داشتنی
مامان الی
پاسخ
ممنون ماری جون به امید دیدار بووووس
هانی
22 اسفند 92 10:45
عزیزم قربون این پسرک ناز و خوش تیپ و دوست داشتنی برم من... ببوسش از طرف من...
مامان الی
پاسخ
ممنون هانی جون ...شما هم هانا کوچولو رو ببوس
مامان نازنین جون
25 اسفند 92 10:16
ایوووووووووووووووووووول درختکاریمنم دریا میخوااااااااااااااااااااااااااااااااام
نیم وجبی
25 اسفند 92 19:29
سلام دوستم .. ما دوباره برگشتیم ،، خوشحال میشم قدم رو چشممون بذارین .. رمز پست رو براتون خصوصی گذاشتم
نیلوفر
15 فروردین 93 14:47
جونم چه ن نی نازی عزیزززم. خوشحالم با وبتون اشنا شدم