ماجراهای تیر و سی ماهگی آرسن جون
نیمی از تیرماه گرم گذشته است و انگار امسال، رشت گرم تر از سال های قبل است ...
آرسن ما هم ، دو روز پیش سی ماهه شد. حالا دیگه با یه پسر دو ساله و نیمه طرفیم که شیطونی ها و کارهای جدیدی از خودش نشون میده
آرسن به سرعت داره بزرگ میشه و دیدن تغییرات روزانه اش گاهی برایمان عجیب و غیرمنتظره است.
سرعت دیدن تازه های زندگی براش بیشتر شده و سرعت دیدن تازه هاش برای ما بیشتر...
این روزها رگه های استقلال را در پسرک کاملا به وضوح می توان دید و جالب اینکه به جای کلمه ی "من"
از کلمه ی "آرسنی " استفاده می کنه : آرسنی خودش بپوشه، آرسنی خودش بخوره ، آرسنی چای رو هم بزنه ، آرسنی خودش بالش رو بیاره و ...
خواندن مجموعه کتابهای " می می نی" و صحبت کردن درباره کارهای خوب و بد می می نی، نقاشی و
بدو بدو از برنامه های روزانه مامانی و آرسن است.
مهدکودک هم پسرک رو حسابی شاد و سرزنده کرده ، گاهی در بازی هایش تو خونه، اسم دوست های
مهدش رو میبره و اونا رو صدا میکنه همین دیروز بود که موقع توپ بازی با هیجان داد زد:
" توپ رو بگیرهستی " و "آرشا شوت بزن"
بریم سراغ عکس های این ماه:
آرسن و کیک سی ماهگی
آرسن و دریا در تابستان
جشن تولد دریایی پسرعمو باربد