آرسن آرسن ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

آرسن نگو، قند و عسل ...

آرسن 22 ماهه شد...

تقریبا به نیمه پاییز رسیده ایم، برخلاف سالهای پیش امسال، رشت خیلی شاهد آفتاب طلایی زیبای پاییزی نبود...   چند روزی است پسرک نازنین ما 22 ماهه شده و ما بیش از هر چیزی به خاطرات سال گذشته پسرک فکر می کنیم  و با نگاه کردن به عکسها و فیلم های گذشته اش در خاطرات غوطه ور می شویم . آرسن این روزها به یه طوطی کوچولو تبدیل شده که سعی می کند همه کلماتی را که می شنود ، با زبان کودکانه ی خودش تکرار کند.  جملاتی که واسه خودش پشت سرهم ردیف می کند خیلی جالبند...انگاری از یه سیاره دیگه اومده!  ما هم گاهی ناخودآگاه مثل او حرف می زنیم    از تلفظ بامزه  و متف...
23 آبان 1393

ماجراهای 21 ماهگی ...

امسال رشت پاییزش را با باران های شدید و سرمای عجیب شروع کرد.   روزهای طلایی زیبای مهرماهی  جایش را  به سرما و باد و باران زمستانی داده انگاری ...   آرسن هم چند روزی است 21 ماهه شده و سه ماهی بیشتر به دو سالگی اش نمانده است .   پسر ما حالا کلمات بیشتری رو به زبان میاره و شیرین زبونی هایش دل ما رو برده      خیلی هم ددری است عاشق بیرون رفتن و تفریح و مهمونی ...     اینم عکسهای آرسن در جنگل سراوان در یک روز  پاییزی:          ...
24 مهر 1393

آرسن بیست ماهه شد هوووورا

روزهای شهریور بوی پاییز و برگ ریزان و مدرسه می دهد بوی دلواپسی های سال جدید تحصیلی، بوی کتاب و دفتر تازه و بوی تازگی های فصل نو ... چند روزی است که پسرک ما 20 ماهه شده است و چهار ماه به دوسالگی اش مانده است . حالا بیشتر با اسباب بازی هایش سرگرم می شود و با مامان  کارتهای بَن بِن بُن را تمرین می کند و با توپ های کوچکش در اتاق فوتبال می کند... آرسن حالا کلمات بیشتری رو با شیرین زبونی ادا می کنه و کلی هم عاشق رقصیدن با موزیک است     حالا عکسهای این ماه آرسن جون   آرسن و کیک بیست ماهگی   آرسن در طبیعت گردی ( باغ چای) ...
25 شهريور 1393

آرسن 19 ماهه شد ...

  دو روز از 20 مرداد گذشته و آرسن الان پسرکی 19 ماهه شده ... این ماه کیک 19 ماهگی آرسن رو با   دوستان در  یک پیک نیک باصفا در ماسوله بریدیم .   آرسن در طبیعت گردی ها و پیک نیک های تابستانی موفق شد، بیشتر حیوانات اهلی  کتابها و کارتونهایش    را از نزدیک ببیند و کلی شگفت زده و شاد بشود .   از تازگی های این ماه علاقمندی پسرک به نقاشی و پرتاپ اشیاء به دورترین نقطه ی ممکن است ...   آخرین مورد کتابی بود در دستم که مشغول خواندنش بودم، پسرک بدون هیچ مقدمه ای با سرعت نور   آمده و آن را به دورترین نقطه ...
22 مرداد 1393

یک ساله و نیمه شدی پسرکم ...

تیرماه گرم از راه رسید و آرسن ما هم امروز  18 ماهه شد ... الان ما  با یک پسر 1/5 ساله طرف هستیم دو هفته گذشته هم پسرک عزیزمون یه تب ویروسی  رو با داروهای فراوان و بی اشتهایی شدید پشت سر گذاشت... هفنه دیگه سه شنبه هم پسرک باید واکسن 18 ماهگی بزنه و کمی نگرانش هستیم ... اما خب دیگه تا 6 سالگی از واکسن خبری نیست . از تازگی های این روزها، شیرین زبونی ها و شیطنت های زیبای آرسن است که حسابی ما رو هیجان زده میکنه. مامان، بابا ،آب ، جوجه، توپ، مرسی ، بای بای ، نه ، بله ، یک دو سه و ... از کلماتی است که پسرمون بسیار ملوسانه اداش ...
20 تير 1393

ماجراهای 17 ماهگی ...

نیمه ی خرداد است و بوی تابستان می آید، بوی گرما و تابش خورشید و ساحل دریا و ...   پسر کوچولوی ما  هم دیروز 17 ماهه شد و یک ماهی بیشتر به یکسال و نیمه گی باقی نمانده است ...   آرسن ما حالا دیگه میتونه کلمات زیادی رو به زبون بیاره و  چیزهایی رو که میخواد رو خودش با کلمات   بامزه به ما برسونه ... اینقدر پسرک ما از یک سالگی به بعد بزرگ شده و تغییر کرده که با دیدن عکسهای   زیر یک سالش با خودمان می گوییم این آرسن است واین عکسها هم آرسن هستند!   حالا برویم سراغ ماجراهای این ماه آرسن جون : ترم اول کارگاه مادر و کودک من و آرسن هم در اوایل ...
21 خرداد 1393

آرسن ما 16 ماهه شد...

اردیبهشت به نیمه رسیده و بهار هم با تمام طراوت و تازگی اش به رشت اومده وهوا مطبوع و زیباست.... پسر عزیز ما هم دیروز 16 ماهه شد    هوای بهار، پسرک ما را حسابی خواب آلود کرده است چون عصرها چند ساعتی به خواب عمیقی میره ... از تازگی ها و ماجراهای این ماه، شرکت در کارگاه مادر و کودک آرسن و مامانی است .آرسن و شش تا کوچولوی یک تا دو ساله با ماماناشون تو این کارگاه هستند ... بازی های جمعی و فکری، ساختن کاردستی ، ترانه خوانی و ورزش ، نقاشی و ... از فعالیت های این کلاس است   مامانی هم امسال از نمایشگاه کتاب کلی برای پسری کتاب و سی دی و بازی های فکری گرفت آخه ...
21 ارديبهشت 1393

ماجراهای عید نوروز ...

  امروز 15 ماهه شدی و سه ماه از یکسالگی ات گذشت. از بیستم ماه قبل که برای چهارده ماهگی ات وبلاگت رو به روز کردم، فصلی گذشت و البته سالی ... بهار ظاهرا اومده اما رشت هنوز سرد و زمستانی است ، در هفته ی دوم عید هم ، رشت بارش برف رو تجربه کرد! خلاصه اینکه هنوز بوی تازگی و طراوت بهارانه به مشام نمی رسد ... امسال دومین نوروز آرسن جون بود سال گذشته یه نوزاد دو ماهه و نیمه بود و امسال یک پسرک چهارده ماه و نیمه ... امسال به سین های سفره هفت سین دقت و در انداختن سفره با ما همکاری کرد و از همه بهتر اینکه راحت تر میشد ازش عکس گرفت و تازه گاهی هم ژست های خیلی باحالی می گرفت :   ا مسال د...
20 فروردين 1393

آرسن جون 14 ماهه شد ...

  امروز آرسن جون 14 ماهه شد و دقیقا دو ماه از تولد یک سالگی اش گذشت ... ده روز هم بیشتر به بهار نمانده ، امسال دومین عید پسرکمون است و من بیشتر از هر زمانی به عید سال گذشته فکر می کنم ، به روزهایی که آرسن کوچک و ناتوان  یه گوشه دراز می کشید و فقط بلد بود بخوابد،شیر بخورد و گریه کند... پسرم باورم نمی شود اینقدر بزرگ شدی؛  لباسایت یکی یکی  برایت کوچیک می شوند و من با یک بغض غریبی اونا رو برای یادگاری کنار می گذارم... این ماه هم پر از خاطرات ریز و درشت بود. اولین باری که آرسن به یه جشن عروسی رفت عجب تیپی هم زده پسرک ما: هفته درختکاری هم مامانی و بابایی و آرسن جون با...
20 اسفند 1392